شعر

غزل شماره ۳۰ از غزلیات حافظ/ زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

غزل شماره ۳۰ از غزلیات حافظ را در هم نگاران قرار داده‌ایم. اشعار حافظ نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی نیز شناخته شده‌اند. ترجمه‌های متعدد از اشعار او به زبان‌های مختلف نشان‌دهنده تأثیر گسترده او بر ادبیات جهانی است. همچنین غزل شماره ۳۱ از غزلیات حافظ؛ آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است را سایت هم نگاران بخوانید.

غزل شماره ۳۰

زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ایّ و دَرِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو

ابرو نُمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت

این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خُم

با نعره‌های قُلقُلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع

بر اهل وجد و حال، درِ های و هو ببست

حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست

احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست

تفسیر این شعر

این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، به زیبایی عشق و جذابیت‌های آن را توصیف می‌کند. در ادامه، هر بیت را به زبان ساده توضیح می‌دهم:

1. زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست 

   موهای تو (زلفت) هزاران دل را به یک تار مو (زیبایی) گره زده است. 

   توضیح: اینجا شاعر می‌گوید که زیبایی و جذابیت زلف‌های معشوق، دل‌های زیادی را به خود جذب کرده است.

2. راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست 

   همه راه‌های درمان و چاره‌جویی در عشق را بسته است. 

   توضیح: عشق آنقدر پیچیده و دشوار است که هیچ راه حلی برای آن وجود ندارد.

3. تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان 

   عاشقان با بوی نسیم او جان تازه‌ای می‌گیرند. 

   توضیح: معشوق با زیبایی و عطر خود به عاشقان زندگی می‌بخشد.

4. بگشود نافه‌ایّ و دَرِ آرزو ببست 

   او با باز کردن نافه‌ای (عطر) درهای آرزوها را می‌بندد. 

   توضیح: معشوق با عطر خود امیدها و آرزوهای عاشقان را برآورده می‌کند.

5. شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو 

   من شیدا و دیوانه شدم چون معشوقم مانند ماه نو زیباست. 

   توضیح: شاعر به زیبایی معشوق خود اشاره می‌کند که باعث دیوانگی او شده است.

6. ابرو نُمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست 

   او ابروهایش را نشان داد و با زیبایی‌اش رو را بست. 

   توضیح: معشوق با ابروهای زیبا و جلوه‌گری خود، دل‌ها را می‌رباید.

7. ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت 

   ساقی (شراب‌فروش) شراب را به رنگ‌های مختلف در پیاله ریخت. 

   توضیح: اینجا شاعر به زیبایی و تنوع شراب اشاره می‌کند که نماد عشق و شادی است.

8. این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست 

   به نقش‌ها نگاه کن که چقدر زیبا در کدو (ظرف) قرار گرفته‌اند. 

   توضیح: زیبایی شراب و نقش‌های آن در ظرف به زیبایی عشق تشبیه شده است.

9. یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خُم 

   ای خدا، چه ناز و غمزه‌ای کرد صراحی (شراب‌ساز) که خون خُم را گرفت. 

   توضیح: شاعر به زیبایی شراب و تاثیر آن بر روح و جان اشاره می‌کند.

10. با نعره‌های قُلقُلش اندر گلو ببست 

    صدای قُل قُل شراب در گلو حبس شده است. 

    توضیح: صدای شراب در هنگام نوشیدن، حس شادی و نشاط را منتقل می‌کند.

11. مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع 

    مطرب (نوازنده) چه آهنگی نواخت که در حالت سماع (رقص روحانی) است. 

    توضیح: موسیقی و رقص به عشق و وجد روحانی اشاره دارد.

12. بر اهل وجد و حال، درِ های و هو ببست 

    بر اهل عشق و حال، درهای شادی را بسته است. 

    توضیح: عشق و حالتی که از آن ناشی می‌شود، انسان را به وجد می‌آورد.

13. حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست 

    حافظ! هر کسی که عشق ورزید و خواهان وصال است، 

    توضیح: شاعر به کسانی اشاره دارد که بدون عشق نمی‌توانند به وصال برسند.

14. احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست 

    بدون وضو، احرام طواف کعبه دل را بسته است. 

    توضیح: اینجا شاعر می‌گوید که عشق بدون آمادگی و پاکی ممکن نیست.

به طور کلی، این شعر درباره زیبایی عشق، جذابیت معشوق و تاثیرات عمیق آن بر دل عاشق صحبت می‌کند و نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌ها و لذتی است که عشق می‌تواند به ارمغان بیاورد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا